حال که مشخص شد یکی از منابع مهم ما برای عرفان اصیل کتاب مصباح الشریعه منتسب به امام جعفر صادق علیهالسلام است خوب است ببینیم آن حضرت در تعریف عارف چه فرمودهاند؟
ایشان میفرمایند:
العارفُ شخصُه مع الخلقِ و قلبُه مع اللّهِ، لو سهى قلْبُهُ عَنِ اللّهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ لماتَ شَوْقاً إلَیْهِِ و العارفُ أمینُ ودائِعِ اللّهِ، و کَنْزُ أسْرارِهِ، و مَعْدَنُ أنْوارِهِ، و دَلیلُ رَحْمَتِهِ عَلى خَلْقِهِ، و مطیّةُ عُلومِهِ، و میزانُ فَضْلِهِ و عَدْلِهِ و قَدْ غنى عن الخلقِ و المرادِ و الدّنیا، فلا مونسَ لَهُ سِوىَ اللّهِ و لا نطقٍ و لا إشارةٍ و لا نَفَسٍ الاّ باللّه، و للّهِ و من اللّهِ و مع اللّهِ، فَهُوَ فى ریاضِ قْدْسِهِ متردّدٌ، و من لطائفِ فضلهِ إلیهِ متزوّدٌ وَ المَعْرِفَةُ أصْلٌ و فرعُهُ الْایمانُ.
جسم عارف در میان مخلوقات است، ولى قلبش با خدا است. اگر یک چشم به هم زدن قلبش سهواً از خدا منحرف شود از شدت علاقه به خدا میمیرد. عارف امانت دار امانات الهى، گنج اسرار و معدن انوار الهى و راهنماى رحمت حق بر خلق، مرکب راهوار علوم، و معیار فضل و عدل پروردگار است. از مردم و مقاصد دنیوى و دنیا (و خلاصه هر چه غیر خدا است) بى نیاز است. مونس و همدمى جز خدا ندارد. نطق، اشاره و نفس کشیدن او به مدد خدا و براى خدا و از جانب خدا و با خدا است. عارف در باغهای قدس الهى در رفت و آمد است و از الطاف فضل او توشه مى گیرد. شناخت، ریشه و پایه اى براى ایمان است که شاخه های ایمان بر آن پایه محکم و رکن رکین استوارند.