الباب الثانی قال الصّادق علیه السّلام :
العبودیّة جوهر کنهها الرّبوبیّة، فما فقد من العبودیّة وجد فى الرّبوبیّة، و ما خفى عن الرّبوبیّة اصیب فى العبودیّة قال اللّه تعالى: سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَ فِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ. اى موجود فى غیبتک و فى حضرتک .
و تفسیر العبودیّة بذل الکلّ، و سبب ذلک منع النّفس عمّا تهوى، و حملها على ما تکره، و مفتاح ذلک ترک الرّاحة و حبّ العزلة، و طریقه الإفتقار إلى اللّه تعالى .
قال النّبىّ صلّى اللّه علیه و آله: اعبد اللّه کانّک تراه، فان لم تکن تراه فانّه یراک.
و حروف العبد ثلاثة: (ع ) و (ب ) و (د). فالعین علمه باللّه؛ و الباء بونه عمّن سواه؛ و الدّال دنوّه من اللّه تعالى بلا کیف و لاحجاب.
میلاد با سعادت ام ابیها مظهر قهر و خشنودی خدای متعال صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها بر همه علاقمندان و دوستان آن بزرگوار مبارک باد.
دم ز کسی مزن بزن دم ز ولای فاطمه
مدح کسی مگو بگو مدح و ثنای فاطمه
سوی کسی مرو برو جانب باب و شوی او
دل به کسی مده بده دل به خدای فاطمه
منت کس مکش بکش منت آل مصطفی
سوی کسی مشو بشو سوی سرای فاطمه
شمس و قمر مبین ببین نور خدای لم یزل
خلد برین مخواه بخواه جود و سخای فاطمه
خلق جهان نشد بشد بهر وجود پنج تن
کون و مکان مبین ببین نور لقای فاطمه
غیر علی مجو بجو باب علوم مصطفی
دار شفا مبین ببین دار شفای فاطمه
فایل صوتی همین مداحی از گروه کوثر توسط رادیو معارف. برای دانلود اینجا را کلیک کنید.
1- مرگ خوبان
محمّد جعفر دهاقانی گوید:
مرحوم آیت الله جهانگیر خان قشقایی استاد آیت الله بروجردی و آیت الله حاج رحیم ارباب که فوت شد، اول خواستند در تکیه مادر شاهزاده دفن کنند ولی دور بود. رفتیم اجازه گرفتیم در تکیه ترک دفن کردند.
بیماری ایشان درد کبد بود. میرزا مسیح خان دکترش بود. وقتی خان بیماریاش شدید شد، من رفتم دنبال دکتر میرزا مسیح خان. پرسید: شما چه نسبتی دارید؟ گفتم: خادمش هستم. دکتر گفت: من نمیآیم. خان آدم کوچکی نیست. من برای عیادت میآیم. آمدم جریان را برای خان گفتم. خان فهمید گفت: برو بگو برای عیادتم بیاید. آن گاه دکتر به خدمتش آمد. خان تبسم کرد و به او گفت: هر چه تو میدانی من هم میدانم، من خوب شدنی نیستم.
ادامه مطلب ...حجة الاسلام سید احمد فاطمی نقل میکند:
در اوایل طلبگیام، روزی مرحوم علامه طباطبایی به حجرهام تشریف آوردند و فرمودند:
«به ظاهر در این جا غیبت شده است!»
گفتم: بله؛ پیش از آمدن شما، چند نفر که درسشان از من بالاتر بود، این جا بودند و غیبت کسی را کردند. علامه فرمودند:
«باید میگفتی از این جا بروند، این حجره دیگر برای درس خواندن مناسب نیست؛ اتاق خود را عوض کن.»
«سایت حوزه»